اندیشه کن؛ امـــا نخند ! به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید، ارباب. نخند! نمی خری. نخند! ثانیه ای کوتاه معطلت کند. نخند! جمع شده. نخند! به دستان پدرت، بنویسد، به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند، به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد، به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی، کیسه میوه و سبزی، نخند که دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی! کسند! انسانهای بزرگ، دو دل دارند؛ دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است. خدایا ب تو سپردمش... اما ی خواهشی ازت دارم ی روزی ی جایی بغل ی غریبه وقتی سرمسته ... بدجور یاد من بندازش.... دوســت داشتــن يعنــــي: اوني که اگه صــــــد دفعه هم ناراحتــــش کني..... هــربــار ميـــــــگه اين دفــعه آخـــــريه که مي بخشــــــمت..... و بــازم با اخـــــم ميــاد توي بغــــــلت... خدا یا یادت هست؟؟ دستشو گرفتم آوردمش پیشت. گفتم من اینو می خوام .گفتی: این خیلی کمه بهتر از اینو برات گذاشتم کنار. پامو کوبیدم زمین گفتم: من فقط همین و می خوام. گفتی نمیشه آخه قول اینوبه يكي ديگه دادم روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …: … می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟ تو را به خاطر لبخندت … یادمان باشد هرگز دلیل عشق را از کسی نپرسیم... خدایا... الان با کیه؟ داره چیکار می کنه؟ لبش خندونه؟ خندون نیست؟ فکرش کجاست؟ دلش برای من تنگ نشده؟ خدایا! همین الان یه کاری کن دلش واسه من تنگ شه... فقط کافیه تو بخوای...!!!
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدیددوستای خوبم.امیدوارم خوشتون بیاد و دوباره به من سر بزنید.
Home
|